واما خاطرات جدید آرشا
آرشا الان در حال مسواک زدن است یک صندلی گذاشته جلوی سینک ظرفشویی وداره مسواک میزنه توی مدتی که گذشت آرشا جون باز مسافراتی داشت به خوزستان وشرکت در عروسی خاله آزاده اش.هرجا که توی راه خسته وکلافه می شد میگفت اصلا نباید مسافرت میامدیم ُواصلا خاله آزاده نباید عروس کلی خوش گذروند می شد.درمسیر رفت وبرگشت هم توقف هایی در شمال (آمل (خونه عموباباش )-بابلسر وگرگان (خونه دوست هامون)داشتیم ). اما مهمتر از همه اینکه آرشا بزودی صاحب یه خواهر میشه.الانم گاهی اوقات شیطنت میکنه وگاهی اوقات هم محبتش گل میکنه .معلوم نیست نی نی کجا به دنیا بیاد دزفول یا شیروان .ولی آرشا امشب میگفت مامان تو برودزفولرز که نی نی خواست به دنیا بیاد زنگبزن من وبابا میایم دزف...
نویسنده :
مامان وبابا
22:14